مهندسی مکاترونیک (به انگلیسی: Mechatronics engineering) (یا مهندسی مکانیک و الکــترونیک) تلفیق سه رشتهٔ مهندسی مکانیک، مهندسی الکترونیک و مهندسی کامپیوتر است. این رشته سعی بر آن دارد تا نگاهی یکپارچه به سیستمهای تشکیل شده از اجزای مکانیکی - الکترونیکی - کنترلی و نرمافزار داشته باشد∗. واژهٔ مکاترونیک توجه شمارا به علم مکانیک و الکترونیک جلب میکند. اما هدف مکاترونیک ایجاد و استفاده از ارتباط داخلیِ میانرشتههای مهندسی مرتبط با اتوماسیون و خودکارسازی است، تا یک نمایه از کنترلِ پیشرفته را در سیستمهای ترکیبی به خدمت بگیرد.
مهندسی مکاترونیک یک مجموعهٔ بینرشتهای تلفیقی از پوشش اهداف مشترک رشتههای مهندسی مکانیک، مهندسی برق، مهندسی کنترل،مهندسی کامپیوتر، مهندسی مولکولی (از نانوشیمی و بیولوژی) پدیدآمدهاست. هدف مکاترونیک این است که به سیستمهای سادهتر، ارزانتر، راحتتر و انعطافپذیرتر دست یابیم. در نگاه دیگر فارغ التحصیلان رشته مهندسی مکاترونیک با دید جامعی که از علوم مهندسی (الکترونیک - مکانیک - کامپیوتر) دارند میتوانند بر اجرای طرحهای مهندسی، نظارت داشته و برای آنها برنامهریزی نمایند.
میدان مغناطیسی به فضای اطراف هر آهنربا گفته می شود که در آن خاصیت مغناطیس حاکم است.
برای مشخص کردن میدان مغناطیسی به آهنربا، شیشه (کاغذ) و براده های آهن نیازمندیم.
اگر با یک نمک پاش، براده های آهن را روی شیشه بریزیم و آهنربایی زیر آن قرار دهیم، براده های آهن در محدوده ای مشخص با طرح و الگوی خاصی قرار می گیرند.این محدوده همان میدان مغناطیسی است و الگوی ایجاد شده، خطوط میدان مغناطیسی را مشخص می کند.
جهت میدان مغناطیس در اطراف آهنربا از قطب N به قطب S می باشد.
برای نام گذاری قطب های آهنربا با توجه به خاصیت مغناطیسی می توان از روش های زیر استفاده کرد:
با توجه به خطوط نیروی مغناطیسی، قطب های ناهمنام یکدیگر را می ربایند و قطب های همنام یکدیگر ار می رانند. از این رو اگر قطب N را به آهنربایی نامعلوم نزدیک کنیم و ربایش اتفاق بیفتد، مشخص می شود که به قطب S نزدیک کرده ایم و بالعکس.
کره زمین نیز با توجه به خاصیت هسته خود، دارای میدان مغناطیسی می باشد و قطب های مغناطیسی آن برعکس قطب های جغرافیایی می باشند یعنی قطب شمال جغرافیایی معادل جنوب مغناطیسی است.
علت وجود خاصیت مغناطیسی در برخی مواد، وجود مولکول های دو قطبی مغناطیسی است. هر یک از این مولکول ها در حقیقت یک ذره آهنربایی با دو قطب N و Sهستند که اگر به صورت منظم کنار هم قرار بگیرند، خاصیت مغناطیسی قوی تر شده و میدان مغناطیسی ایجاد می شود.
به موادی که به آسانی آهنربا شده ولی به راحتی هم خاصیت خود را از دست می دهند، مواد فرو مغناطیس نرم می گویند. مثلا آهن یک فرومغناطیس نرم است.
به موادی که دیر آهنربا می شوند و دیرهم خاصیت خود را از دست می دهند، فرو مغناطیس سخت می گویند. مثلا فولاد یک فرومغناطیس سخت است.
چگونه می توان خاصیت مغناطیسی را از بین برد؟
جواب این سوال در نظم مولکول های دو قطبی نهفته است. هر عاملی نظیر حرارت و ضربه اگر بتواند این نظم را بر هم زند، خاصیت مغناطیسی ماده از بین می رود. این کار را می توان با یکی از دو روش زیر انجام داد:
اگر آهنربایی را تا حد سرخ شدن حرارت دهیم و در راستای شرق و غرب ( عمود بر خطوط مغناطیسی زمین) نگه داریم تا سرد شود، خاصیت آهنربایی خود را از دست می دهد.
اگر آهنربایی را در راستای شرق و غرب، درون یک سیم پیچ قرار داده و جریان متناوب از آن عبور دهیم، آهنربا خاصیت مغناطیسی خود را از دست خواهد داد.
سنسور های دمای مقاومتی یا همان RTD مخفف Resistance Temperature Detector است.سنسور های مقاومتی وستا به دلیل داشتن دقت و ثبات اندازه گیری بسیار خوب، شهرت و اعتبار خاصی در صنعت دارند و این اعتبار باعث استفاده از این نوع سنسور ها در موارد گسترده ای در صنایع گردیده است.اساس اندازه گیری دما توسط سنسور های مقاومتی تغییر مقاومت سیم پیچ سنسور با تغییر دما می باشدکه جنس این سیم پیچ عموما از آلیاژ پلاتین می باشد که درون کپسول های سرامیکی و یا شیشه ای و یا حتیبر روی صفحه های فیلمی تعبیه شده اند که توسط شرکت وستا تولید می شوند.سنسور های مقاومتی RTD وستا بسته به کاربرد آنها و رنج اندازه گیری دما به صورت های مختلفی سیم بندی می شوند و همچنین انواع مختلفی دارند که محبوب ترین و پر استفاده ترین آنها PT100 می باشد، که PT مخفف Platinum است به این معنا که آلیاژ استفاده شده در سیم پیچ از جنس پلاتین می باشد و عدد 100 نشان دهنده مقاومت خروجی سیم پیچ سنسور در دمای ℃0 است که معادل 100 اهم می باشد.سنسور های مقاومتی PT100 در مدل های متنوع و کاربرد های وسیع در صنایع توسط شرکت وستا طبقه بندی شده است.
سامانه کنترل حلقه باز یا کنترلگر حلقه باز (به انگلیسی: Open-loop controller) که سیستم بدون پسخورد نیز نامیده میشود، سیستم کنترلی است که در آن خروجی بر عمل کنترل تاثیری ندارد. در سیستم کنترل حلقه باز خروجی با ورودی مقایسه نمیشود. بنابراین خروجی نه اندازه گیری میشود و نه پسخورانده.
در سیستمهای کنترل حلقه باز خروجی با ورودی مبنا مقایسه نمیشود. بنابراین برای هر ورودی مبنا شرط عمل خاصی وجود دارد. از این رو دقت سیستم به کالیبراسیون آن بستگی دارد. سیستمهای کنترل حلقه باز باید به دقت کالیبره شوند و در صورتی مفیدند که این کالیبراسیون را حفظ کنند. چنانچه اغتشاشاتی بوجود آید، سیستم حلقه باز وظیفه مطلوب را انجام نخواهد داد. سیستم حلقه باز فقط در صورتی میتواند به کار آید که رابطه میان ورودی و خروجی معلوم و هیچگونه اغتشاش درونی یا برونی وجود نداشته باشد. چنین سیستمهایی از نوع کنترل پسخوردینیستند.
اجزای سیستم کنترل حلقه باز را معمولاً میتوان به دو بخش تقسیم کرد:کنترلکننده و فرایند کنترلشونده. سیگنال ورودی یا فرمان به کنترل کننده اعمال میشود. خروجی کنترلکننده سیگنال کارانداز است که فرایند کنترلشونده را کنترل میکند. به این ترتیب متغیر کنترلشونده بر اساس استاندارد از پیش تعیین شدهای عمل خواهد کرد.
سامانه کنترل حلقه بسته (closed-loop control system) سیستمی است که در آن سیگنال خروجی بر عمل کنترل اثر مستقیم دارد . سیستمهای کنترل حلقه بسته ، سیستمهای کنترل پسخوردی هستند . سیگنال خطای کارانداز که تفاضل بین سیگنال ورودی و سیگنال پسخورد است ، به کنترل کننده اعمال میشود تا خطا را کاهش دهد . و خروجی سیستم را به مقدار مطلوب برساند . اصطلاح "حلقه بسته" بر استفاده از عمل پسخوردی برای کاهش خطای سیستم دلالت دارد .
در مهندسی و ریاضیات تئوری کنترل با رفتار سیستمهای دینامیکی سر و کار دارد. خروجی مورد نظر یک سیستم را متغیر مرجع مینامیم. هرگاه لازم باشد که یک یا چند متغیر خروجی رفتار خاصی را در طول زمان نشان دهند، یک کنترلر سعی میکند که این رفتار را با دستکاری متغییرهای ورودی سیستم عملی کند.
کلمه آلتراسونیک Ultrasonic به معنای مافوق صوت است. محدوده فرکانس شنوایی انسان 20 هرتز تا 20 هزار هرتز است. محدوده فرکانسی امواج مافوق صوت 40 کیلو هرتز تا چندین مگا هرتز میباشد. امواج مافوق، کاربردهای فراوانی از جمله در لیزر، تخلیه الکتریکی برای بهبود خواص سطحی و افزایش نرخ باربرداری، سنجش فاصله، عمق مخزن، شستشوی دقیق ظروف آزمایشگاهی، تعیین فشار خون بیمار، همگن کردن مواد مذاب، جوشکاری مواد غیر هم جنس، ریخته گری، تراشکاری، فرزکاری، سوراخکاری و غیره دارد.
یک ترانسر (مبدل) بنا به تعریف، وسیلهای است که سیگنال فیزیکی حاصله از سنسور را تبدیل به یک سیگنال الکتریکی میکند، یعنی اگر یک سنسور فشار همراه یک ترانسر باشد، سنسور، پارامتر فشار را اندازه میگیرد و مقدار تعیین شده را به ترانسر تحویل میدهد، سپس ترانسر آن را به یک سیگنال الکتریکی و صد البته قابل ارسال توسط سیمهای فلزی، تبدیل میکند؛ بنابراین همواره خروجی یک ترانسر، سیگنال الکتریکی است که در سمت دیگر خط میتواند مشخصهها و پارامترهای الکتریکی نظیر ولتاژ، جریان و فرکانس را تغییر دهد، البته به این نکته باید توجه داشت که سنسور انتخاب شده باید از نوع سنسورهای مبدل پارامترهای فیزیکی به الکتریکی باشد و بتواند به عنوان مثال دمای اندازهگیری شده را به یک سیگنال بسیار ضعیف تبدیل کند که در مرحله بعدی وارد ترانسر شده و سپس به مدارهای الکترونیکی تحویل داده خواهد شد. ترانسر یکی از تجهیزات اصلی در سیستمهای اتوماسیون برق صنعتی میباشد که به وسیلهٔ آن میتوان از پارامترهای شبکه برق نمونه برداری کرد (شبکه تک فاز و شبکه سه فاز) و آنها را توسط ترانسمیتر تبدیل به سیگنالهای استاندارد نمود و در ورودی دستگاههای اندازهگیری مانند نمایشگرها و کنترلرها و سیستمهای PLC و اسکادا SCADA از آنها استفاده نمود.
مهندسی ابزار دقیق (به انگلیسی: Instrumentation engineering) زیر شاخهای از مهندسی کنترل است، که با بهرهگیری از ابزارهای اندازهگیری به کنترل کمیتهای فیزیکی میپردازد. رشته ابزار دقیق به دلیل وجود سنسورهای الکتریکی با رشته برق و الکترونیک ارتباط بسیار نزدیکی دارد. مهندسی ابزار دقیق بطور گسترده به طراحی و کنترل سیستمهای صنعتی نظیر سنسورها، ترانسمیترها، دستگاههای اندازهگیری و کنترلکنندهها، میپردازد.
ابزار دقیق را همچنین میتوان از نظر پارامتری که این ابزار بایستی عملیاتی بر روی آن انجام دهد دستهبندی کرد برای مثال بخشهای: ابزار دقیق مربوط به دما نظیر کنترلر دما، ترانسمیتر دما و ترمومتر یا نمایشگر دما، ابزار اندازهگیری و کنترل دقیق فشار، فلومتر یا سنجش جریان سیالات و انتقال مقادیر فلو یا کنترل فلو، ابزار سطح سنجی یا اندازهگیری سطح مواد درون مخازن و کنترل دقیق آنها و ابزار سرعت سنجی، ابزار رطوبت سنجی و …
اجزای یک مدار الکتریکی میتواند شکلهای مختلفی داشته باشد، که میتواند شامل عناصری چون مقاومتها، خازنها، کلیدها، ترانسفورماتورها وسایل الکترونیکی میباشد. مدارهای الکتریکی حاوی اجزای فعال به ویژه نیمرساناها میباشند و رفتاری غیر خطی نشان میدهند که نیازمند آنالیز پیچیدهای است. سادهترین اجزای الکتریکی آنهایی هستند که نامشان غیرفعال و خطی اند: اگرچه ممکن است بهطور موقت انرژی را ذخیره کنند، ولی شامل هیچ منبعی از آن نمیشوند و به تحریکها، پاسخهای خطی میدهند.
شاید مقاومت سادهترین عنصر غیرفعال مدار باشند: همانطور که نامش نشان میدهد، او در مقابل جریان مقاومت نشان میدهد و انرژی را به صورت گرما به هدر میدهد. مقاومت حاصل حرکت بار در یک رساناست: برای مثال، ر فلزات، مقاومت ناشی از برخورد بین الکترونها و یونهاست. قانون اهمقانون ابتدایی نظریه مدارها میباشد و بیان میکند که جریان گذرا از یک مقاومت، با اختلاف پتانسیل دو سر آن متناسب است. مقاومت بیشتر مواد در طیفهای مختلف دما و جریان تقریباً ثابت است؛ موادی که از این شرایط پیروی میکنند، مواد «اهمی» نام دارند. اهم، واحد مقاومت بوده و به افتخارگئورگ زیمون اهم انتخاب شدهاست و علامتش با توجه به حروف یونانی، به شکل Ω است. یک Ω مقاومتی است که در پاسخ به جریان یک آمپری، اختلاف پتانسیل یک ولتی ایجاد میکند.
خازن حاصل توسعه بطری لیدن است و وسیلهایست که میتواند بار را ذخیره کند، او بدین وسیله انرژی الکتریکی را در میدان حاصل ذخیره میکند. از دو صفحه رسانا ساخته شده که به وسیله یک عایق دیالکتریک از یکدیگر جدا شدهاند. در عمل، ورقههای فلزی نازک به یکدیگر چسبیدهاند تا سطح تماس در واحد حجم و در نتیجه ظرفیت خازنی را افزایش دهند. واحد ظرفیت خازن فاراد است، که بعد از مایکل فارادی این نام اختصاص داده شد و با علامت F نشان داده میشود: یک فاراد عبارتست از اختلاف پتانسیل یک ولتی حاصله به هنگام ذخیره یک کولن بار الکتریکی در خازن. یک خازن متصل به منبع تغذیه در ابتدا به این دلیل که بار الکتریکی انباشته میکند، جریانی ایجاد مینماید. این جریان رفته رفته با پر شدن خازن کم میشود و در انتها به صفر میرسد؛ لذا یک خازن جریان شرایط پایدار ایجاد نمیکند، بلکه مسیر آن را میبندد.
القاگر یک رساناست که اغلب به شکل سیم پیچ است و در میدان مغناطیسی حاصل از جریان عبوری انرژی ذخیره میکند. زمانی که جریان تغییر میکند، میدان مغناطیسی و همچنین ولتاژ بین دو سر رسانا نیز دچار تغییر و تحول میگردد. ولتاژ حاصله با مشتق زمانی جریان متناسب است. ثابت تناسب آندوکتانس نام دارد. واحد آندوکتانس هانری است که به افتخار جوزف هانری، هم دوره فارادی انتخاب شدهاست. یک هانری آندوکتانسی است که اگر جریان گذرا از آن القاگر در هر ثانیه یک آمپر تغییر کند، اختلاف پتانسیل یک ولتی را ایجاد میکند. از برخی جهات رفتار القاگر برعکس خازن است: القاگر به جریان نامتغیر اجازه میدهد اما در مقابل جریان در حال تغییر ایستادگی میکند.
مهندسی الکترونیک (به انگلیسی: Electronic engineering) یکی از شاخههای مهندسی است که از دانش علمی رفتار و اثر الکترونها استفاده نموده و به توسعه قطعات، دستگاهها، سیستمها، یا تجهیزاتی میپردازد که انرژی الکتریکی یکی از فاکتورهای آنهاست؛ همانند لامپهای خلاء،ترانزیستورها، مدارهای مجتمع و مدارهای چاپی.
این عبارت به شاخهٔ وسیعی از مهندسی اشاره دارد که زیرشاخههای بسیاری را در بر میگیرد. شامل رشتههایی که با توان، مهندسی ابزار دقیق،مخابرات، طراحی مدارهای نیمه هادی، و بسیاری دیگر در ارتباطاند.این واژه همچنین بخش بزرگی از دورههای تحصیلی مهندسی برق را که در بیشتر دانشگاههای اروپایی تدریس میشود را شامل میشود. اگرچه در آمریکا، مهندسی برق شامل تمام شاخههای آن از جمله الکترونیک است.انجمن مهندسان برق و الکترونیک آمریکا یکی از مهمترین و مؤثرترین سازمانهای این رشتههای مهندسی بهشمار میرود.
اجزای یک مدار الکتریکی میتواند شکلهای مختلفی داشته باشد، که میتواند شامل عناصری چون مقاومتها، خازنها، کلیدها، ترانسفورماتورها وسایل الکترونیکی میباشد. مدارهای الکتریکی حاوی اجزای فعال به ویژه نیمرساناها میباشند و رفتاری غیر خطی نشان میدهند که نیازمند آنالیز پیچیدهای است. سادهترین اجزای الکتریکی آنهایی هستند که نامشان غیرفعال و خطی اند: اگرچه ممکن است بهطور موقت انرژی را ذخیره کنند، ولی شامل هیچ منبعی از آن نمیشوند و به تحریکها، پاسخهای خطی میدهند.
شاید مقاومت سادهترین عنصر غیرفعال مدار باشند: همانطور که نامش نشان میدهد، او در مقابل جریان مقاومت نشان میدهد و انرژی را به صورت گرما به هدر میدهد. مقاومت حاصل حرکت بار در یک رساناست: برای مثال، ر فلزات، مقاومت ناشی از برخورد بین الکترونها و یونهاست. قانون اهمقانون ابتدایی نظریه مدارها میباشد و بیان میکند که جریان گذرا از یک مقاومت، با اختلاف پتانسیل دو سر آن متناسب است. مقاومت بیشتر مواد در طیفهای مختلف دما و جریان تقریباً ثابت است؛ موادی که از این شرایط پیروی میکنند، مواد «اهمی» نام دارند. اهم، واحد مقاومت بوده و به افتخارگئورگ زیمون اهم انتخاب شدهاست و علامتش با توجه به حروف یونانی، به شکل Ω است. یک Ω مقاومتی است که در پاسخ به جریان یک آمپری، اختلاف پتانسیل یک ولتی ایجاد میکند.
خازن حاصل توسعه بطری لیدن است و وسیلهایست که میتواند بار را ذخیره کند، او بدین وسیله انرژی الکتریکی را در میدان حاصل ذخیره میکند. از دو صفحه رسانا ساخته شده که به وسیله یک عایق دیالکتریک از یکدیگر جدا شدهاند. در عمل، ورقههای فلزی نازک به یکدیگر چسبیدهاند تا سطح تماس در واحد حجم و در نتیجه ظرفیت خازنی را افزایش دهند. واحد ظرفیت خازن فاراد است، که بعد از مایکل فارادی این نام اختصاص داده شد و با علامت F نشان داده میشود: یک فاراد عبارتست از اختلاف پتانسیل یک ولتی حاصله به هنگام ذخیره یک کولن بار الکتریکی در خازن. یک خازن متصل به منبع تغذیه در ابتدا به این دلیل که بار الکتریکی انباشته میکند، جریانی ایجاد مینماید. این جریان رفته رفته با پر شدن خازن کم میشود و در انتها به صفر میرسد؛ لذا یک خازن جریان شرایط پایدار ایجاد نمیکند، بلکه مسیر آن را میبندد.
القاگر یک رساناست که اغلب به شکل سیم پیچ است و در میدان مغناطیسی حاصل از جریان عبوری انرژی ذخیره میکند. زمانی که جریان تغییر میکند، میدان مغناطیسی و همچنین ولتاژ بین دو سر رسانا نیز دچار تغییر و تحول میگردد. ولتاژ حاصله با مشتق زمانی جریان متناسب است. ثابت تناسب آندوکتانس نام دارد. واحد آندوکتانس هانری است که به افتخار جوزف هانری، هم دوره فارادی انتخاب شدهاست. یک هانری آندوکتانسی است که اگر جریان گذرا از آن القاگر در هر ثانیه یک آمپر تغییر کند، اختلاف پتانسیل یک ولتی را ایجاد میکند. از برخی جهات رفتار القاگر برعکس خازن است: القاگر به جریان نامتغیر اجازه میدهد اما در مقابل جریان در حال تغییر ایستادگی میکند.
مهندسی الکترونیک (به انگلیسی: Electronic engineering) یکی از شاخههای مهندسی است که از دانش علمی رفتار و اثر الکترونها استفاده نموده و به توسعه قطعات، دستگاهها، سیستمها، یا تجهیزاتی میپردازد که انرژی الکتریکی یکی از فاکتورهای آنهاست؛ همانند لامپهای خلاء،ترانزیستورها، مدارهای مجتمع و مدارهای چاپی.
این عبارت به شاخهٔ وسیعی از مهندسی اشاره دارد که زیرشاخههای بسیاری را در بر میگیرد. شامل رشتههایی که با توان، مهندسی ابزار دقیق،مخابرات، طراحی مدارهای نیمه هادی، و بسیاری دیگر در ارتباطاند.این واژه همچنین بخش بزرگی از دورههای تحصیلی مهندسی برق را که در بیشتر دانشگاههای اروپایی تدریس میشود را شامل میشود. اگرچه در آمریکا، مهندسی برق شامل تمام شاخههای آن از جمله الکترونیک است.انجمن مهندسان برق و الکترونیک آمریکا یکی از مهمترین و مؤثرترین سازمانهای این رشتههای مهندسی بهشمار میرود.
کلمه آلتراسونیک Ultrasonic به معنای مافوق صوت است. محدوده فرکانس شنوایی انسان 20 هرتز تا 20 هزار هرتز است. محدوده فرکانسی امواج مافوق صوت 40 کیلو هرتز تا چندین مگا هرتز میباشد. امواج مافوق، کاربردهای فراوانی از جمله در لیزر، تخلیه الکتریکی برای بهبود خواص سطحی و افزایش نرخ باربرداری، سنجش فاصله، عمق مخزن، شستشوی دقیق ظروف آزمایشگاهی، تعیین فشار خون بیمار، همگن کردن مواد مذاب، جوشکاری مواد غیر هم جنس، ریخته گری، تراشکاری، فرزکاری، سوراخکاری و غیره دارد.
درباره این سایت